ابوالفضل زرویی سرمایه مطالعاتی زیادی داشت، علاقه&zwnjای به راه&zwnjاندازی دوباره گل آقا نداشت
به گزارش ناق، به گزارش خبرنگاران ، دهمین روز از آخرین ماه پاییز، سالروز خداحافظی اهالی فرهنگ با مردی است که خیلی زود و در نخستین سال های جوانانی تبدیل به شخصیتی تاثیرگذار در حوزه طنز شد و توانست صندلیی را از آن خود کند که خیلی ها در زمان تشییع پیکرش معتقد بودند که تا سال ها کسی به آن دست پیدا نخواهد کرد. دهم آذرماه سالمرگ، ابوالفضل زرویی نصرآباد است، کسی که در 23 سالگی، گل آقا (مرحوم کیومرث صابری فومنی) معتقد بود، وارث قلم عبید و دهخداست؛ از این رو به سراغ برادرش، محمد زرویی نصرآباد رفتیم و با او درباره شرایط آثار و صندلی ملانصرالدین زمان گپ وگفتی داشتیم که در ادامه می خوانید.
محمد زرویی نصرآباد در شرح شرایط آثار برادرش به ایبنا گفت: برادرم حق انتشار تمام آثار خود را در زمان حیات به نشر نیستان واگذار کرد و تا امروز هم کتاب مستطاب خرپژوهی شده است و بعید می دانم که کار دیگری در دست چاپ باشد؛ البته قرار بود که اثر تذکره المقامات را هم که قبلا گل آقا چاپ نموده بود، در نیستان چاپ گردد که فکر می کنم مسئولان نشر هنوز به نتیجه ای نرسیده اند.
وی ادامه داد: هنوز به سراغ دست نوشته ها نرفتیم و باید این آثار را آنالیز کنیم و ببینیم که کدام یک از آثار قابلیت انتشار دارد؛ چراکه بعضی اشعار به صورت ناقص است، بعضی اشعار و نوشته ها هم هستند که خودش در زمان حیات تمایلی به انتشار آنها نداشته است. با این حال، دست نوشته ها در حال حاضر در منزل وی که همان دفتر کارش بود واقع شده است و هنوز آثار آنالیز نشده است.
مدیرعامل سپهر سوره هنر با اشاره به ویژگی ای که باعث تمایز زرویی از دیگر طنزپردازان شده بود، اظهار کرد: ابوالفضل قبل از این که حتی وارد دانشگاه گردد، یک سبقه مطالعاتی عجیبی داشت. وی در سال های جوانی و نوجوانی به شدت کتاب می خواند و هیچ وقت او را در خانه بدون کتاب نمی دیدیم و همواره کتاب به دست بود. او در بین کتاب های مختلف بیشترین رجوع را به ادبیات کهن داشت و همین کتاب خواندن ها تبدیل به یک سرمایه مطالعاتی زیادی شده بود.
وی اضافه نمود: او با چنین پشتوانه ای وقتی به دانشگاه و گل آقا رفت و زیر نظر استادانی مثل ابوالقاسم حالت، ابوتراب جلی، مرتضی فرجیان یا خود کیومرث صابری نهاده شد، تازه آن مطالعات ، خودش را نشان داد و با صحبت ها و هدایت های استادان توانست، در سن کم به درجه استادی برسد. به خاطر دارم زمانی که در بیست و چند سالگی تذکره المقامات را می نوشت، همه اذعان داشتند که این قلم یک جوان بیست ساله نیست و این قطعا قلم کسی است که عمرش را صرف تاریخ و ادبیات کهن نموده است.
برادر ابوافضل زرویی نصر آباد در تشریح نگاه این طنزنویس به انتشار مطالب طنز اظهار کرد: ابوالفضل وسواس خیلی زیادی در کار داشت و هیچ وقت به کارهای ژورنالیستی تکیه نمی کرد و زمانی هم که به او پیشنهاد ستون طنز در روزنامه ها و مجلات را می دادند با اکراه قبول می کرد و زمانی هم که قبول می کرد، خیلی وقت می گذاشت و بعد از رسیدن به یک فرم و قالب معین روی آن فرم تمام ایده ها را پیاده می کرد؛ او بیشتر سعی داشت که به یک قالب یا یک فرم برسد تا اینکه بخواهد هر جوری و از هر دری وارد گردد و چیزی بگوید.
وی ادامه داد: او سعی می کرد مطالبی بنویسد که تاریخ انقضاء داشته باشد و به طنز نگاه ژورنالیستی نداشت؛ چراکه مطالب طنز ژورنالیستی تاریخ مصرف دارند و بعد از مدتی با رفتن آدم ها دیگر زیبایی و ارزش گذشته را ندارند. به نظر او شاید با گذشت زمان اصلا جامعه آن آدم هایی که با آنها شوخی شده را نشناسند. او بعد از تذکره المقامات کوشش کرد که روی مطالب ژورنالیستی تکیه نکند و اگر نقد هم می خواهد بکند، نقدی باشد که در ادوار مختلف به کار بیاید و همواره تازگی داشته باشد.
محمد زرویی نصرآباد با اشاره به نگاه بردارش به اهمیت مجلات طنز گفت: ابوالفضل همواره به این اعتقاد داشت که هر چیزی دوره ای دارد، یادم هست می گفت به کارهای مهران مدیری نگاه کن که زیبایی کار، مخصوص به دوره خودش است و وی در هر سریال شیوه خود و نوع بیان طنز و شوخی های خود را نیز تغییر می دهد تا برای مردم شیرین باشد. با این حال تفکر مدیریتی ما این است که ببینیم بقیه چه کاری انجام داده اند و پیروز بودند و دوباره ما هم برویم و همان کار را انجام دهیم و متاسفانه به زمان پیروزیت آن اتفاق دقت نمی نمایند. طبعتا پیروزیت مجله گل آقا نیز به دلیل خلاقیت هایی بود که آن مجله در آن دوره داشت. از این رو ابوالفضل بعد از تعطیلی گل آقا به فکر راه اندازی مجله نبود و بیشتر دغدغه این را داشت که یک پایگاه برای بچه های طنز ایجاد کند. از این رو دفتر طنزی را در حوزه هنری پایه گذاری و راه اندازی کرد تا طنزپردازان جمع شوند و یک صندلیی داشته باشند تا بتوانند کار خلق نمایند.
وی اضافه نمود: ابوالفضل بعد از راه اندازی دفتر شعر به فکر راه اندازی یک جلسه بود و جلسه در حلقه رندان را راه اندازی کرد؛ چراکه معتقد بود نوع مدیم ها تغییر نموده است. البته این به آن معنا نیست که او به مجله اهمیت نمی داد. اگر دقت نموده باشید، قبل از گل آقا ما در روزنامه ها ستون طنزی نمی دیدیم؛ اما بعد از گل آقا تمام روزنامه ها کوشش کردند که یک ستون طنزی برای خودشان داشته باشند. خب این گستره بیشتری را شامل می شد؛ زیرا گل آقا تعطیل شد اما تمام روزنامه ها و مجلات صاحب ستون طنز شدند. از طرفی می بینیم که بعد از جلسه در حلقه رندان در فرهنگسراها و دانشگاه ها نیز جلسات طنز رونق گرفت. ابوالفضل بیشتر روی خلاقت فکر می کرد تا یک کار جدید انجام دهد و خلاء ها را پر کند تا اینکه برگردد و کاری که یک شخصی در گذشته انجام داده را مجددا انجام دهد.
مدیرعامل سپهر سوره هنر در پاسخ به این سوال که آیا ابوالفضل زرویی نصرآباد به حق اش در ادبیات رسید؟ گفت: پاسخ به این سوال کمی سخت است؛ شاید بتوان گفت که وی در زمان حیات هرگز به آن حقی که باید می رسید، نرسید. خاطرم هست همواره می گفت: دولت آن است که بی خون دل آید به کنار. بدون شک وی از نظر اقتصادی و صندلی فرهنگی به حق اش نرسید؛ اما از نظر اینکه می دید جرقه ای که زده در همه جا فراگیر شده، شاد بود و حاصل دست رنج خودش را می دید. البته او هیچ وقت نمی گفت من این کار را کردم؛ اما همواره شاد بود که کارهایی که آغاز نموده از سوی دیگران پیگیری می گردد و ادامه دارد.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران