راه حل هایی برای شناسایی یک رئیس بد
به گزارش ناق، روسای بد همواره برای سازمان ها و کارکنان، مشکل ساز بوده و هستند و به یکی از دغدغه های کسب وکار های امروزی تبدیل شده اند چراکه بسیاری از آن ها باعث می شوند تا کارکنان به سمت دیتامحوری سوق پیدا نمایند. در واقع، یک رئیس بد باعث ایجاد ترس و اضطراب شده که در طولانی مدت موجب خواهد شد کارکنان خود را پشت دیتا و آمار و ارقام پنهان کند.
به گزارش Restoring the soul of Business، حال سوال اینجاست که به چه رئیسی می توان نام رئیس بد داد و ویژگی های مشترک بین روسای بد و نامطلوب کدام است؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که روسای بد براساس ویژگی های بارزی که دارند به چهار گروه عمده تقسیم می شوند که در ادامه به آن ها اشاره خواهد شد:
روسایی که ادعای دانای کل بودن دارند: این گروه از روسا مدعی هستند که فقط آن ها جواب سوالات را می دانند و فقط آن ها قادر به مدیریت و کنترل جلسات کاری خواهند بود و از همه بدتر اینکه معتقد هستند تمام اعتبار ناشی از اجرای پیروز پروژه ها باید به حساب آن ها نوشته گردد. آن ها خود را به نام دانای کل و ستون فقرات سازمان می پندارند و این تفکر را به وسیله بخش روابط عمومی سازمان و رسانه های اجتماعی توسعه می دهند.
افرادی که برای چنین روسایی کار می نمایند باید در حد پرستش از آن ها پیروی نموده و کسانی که به طور مستقیم به چنین مدیرانی گزارش می دهند، فردیت و شخصیت خود را از دست می دهند و در عمل، مطیع محض اوامر آن ها هستند و نمی توانند از مهارت ها و تجربیات خود برای حل مسائل بهره ببرند یا روی فرصت ها سرمایه گذاری نمایند.
روسای عاشق خرده کاری و پرداختن به جزئیات: این گروه از روسا دارای دانش خوبی برای انجام کار ها هستند، اما متاسفانه خود را بیش از حد درگیر جزئیات امور می نمایند. آن ها دوست دارند تمام جزئیات مربوط به انجام کار را به کارکنان دیکته نمایند و پس از آن هم دوست دارند تمام فعالیت ها را به همراه کوچک ترین جزئیات آن چک نمایند.
آن ها به شدت احساس ناامنی می نمایند و به همین علت هم بیش از حد بر دیتا، آمار و ارقام تمرکز دارند. آن ها در پی افرادی هستند که چشم و گوش بسته از رویکرد های سیستماتیک پیروی نمایند. افرادی که برای چنین روسایی کار می نمایند و به آن ها گزارش می دهند هم دچار تفکر دیتامحور شده و چنانچه بخواهند با طرح ایده های جسورانه و ریسکی این قاعده را برهم بزنند با سانسور و توبیخ و اخراج روبه رو خواهند شد.
روسای پرهیاهو و خودخواه: این گروه از روسا کسانی هستند که اهل هیاهو و جلب توجه دیگران به سمت خود و به شدت غیرقابل پیش بینی هستند. آن ها می کوشند تا خبر های بد را پنهان نموده و در مقابل خبر های خوب را بوق و کرنا نموده و آن ها را به نام خود ثبت نمایند. در واقع، شخصیت نمایشی چنین روسایی بسیار قوی است و هر آنچه انجام می دهند، حتی اگر مثبت و سازنده و الهام بخش باشد، با هدف مطرح کردن خود و جلب توجه ارکان بیرون سازمان انجام می گردد.
افرادی که برای چنین روسایی کار می نمایند پس از مدتی به شدت کلافه و خسته می شوند، زیرا مجبور هستند به طور دائم از این روسا تعریف و تمجید نمایند و خودشان حق تعریف داستان ها و ایده های خود را ندارند و تنها داستانی که در مجموعه تحت راهنمایی این نوع روسا اجازه طرح دارد، داستانی است که خود آن ها تعریف می نمایند و ناگفته پیداست در چنین شرایطی، هیچ مجالی برای عرض اندام کارکنان و طرح ایده ها و تجربیات آن ها وجود نخواهد داشت، چراکه داستان رئیس بر همه چیز و همه کس فزونی دارد.
رئیس های ریاکار و دوشخصیتی: برخلاف سه گروه قبلی روسای بد که ویژگی های مدیریتی خود را به طور کامل و برای همه عیان می کردند، روسای ریاکار و دوشخصیتی به هیچ نام چنین کاری نمی نمایند و به همین علت به سختی قابل شناسایی هستند. این گروه از روسا بسیار خوب و زیبا سخن می گویند و با دیگران رفتار خوبی دارند و از خودکنترلی خوبی برخوردار هستند.
با این همه، آن ها پشت در های بسته، شخصیت و افکار متفاوتی دارند به طوری که پیروزیت عملکردی کارکنان را به خود نسبت می دهند، از کارکنان خود بدگویی می نمایند و از هر فرصتی برای زیر پا گذاشتن زیردستان و تبدیل آن ها به نردبان ترقی خود بهره می برند.
افرادی که برای چنین روسایی کار می نمایند به شدت از آن ها می ترسند و حساب می برند، زیرا می دانند در صورت قرار گرفتن در نقطه مقابل چنین مدیران ظاهرفریبی به طور حتم، محکوم خواهند شد. این کارکنان می کوشند تا به وسیله طرح ایده های خلاقانه و نوآورانه، خود را بیش از حد برجسته ننمایند چرا که دیر یا زود، سوژه حمله و تخریب هولناک رئیس خود قرار خواهند گرفت.
همه این چهار نوع روسا به خوبی می دانند چنانچه آمار و ارقام خوبی از عملکرد خود ارائه دهند و اهداف مقرر را تحقق بخشند، خواهند توانست در سازمان خود به نام رئیس به کارشان ادامه دهند، به خصوص اگر فرهنگ های سازمانی دیتامحور و نتیجه خواه در آن ها حاکم باشد.
علاوه براین، تمام کارکنانی که برای این چهار نوع رئیس کار می نمایند، دچار احساس ترس و اضطراب دائمی بوده و خود را مطیع محض روسای خود می پندارند چراکه در غیر این صورت با خطر اخراج از کار یا رودررویی با رئیس روبرو خواهند شد. این کارکنان معمولا دغدغه بقا و کنار آمدن با رئیس بد خود را دارند و در نتیجه از خلاقیت و نوآوری های فردی و تیمی باز مانده و به تدریج به روبات هایی تبدیل می شوند که کارکرد اصلی آن ها واکنش نشان دادن به کنش ها و دستورات رئیس است و بس.
اگر چه این کارکنان قادر هستند وظایف محوله خود را به خوبی انجام دهند، اما تمام این انجام وظیفه ها با هدف یاری به رئیس در دستیابی به اهداف و تحقق یکسری آمار و ارقام است، آن هم بدون کمترین نوآوری و خلاقیت که در روزگار پر رقابت و دگرگون امروز، از نان شب برای سازمان ها واجب تر است.
یکی از علامت های وجود رئیس بد در یک مجموعه کاری این است که کارکنان همواره در خصوص رئیس خود و چگونگی برآورده شدن خواسته های او صحبت می نمایند، حال آنکه کارکنان باید به بازار و مشتریان توجه داشته و فکر و ذکر اصلی آن ها برآورده کردن خواسته ها و احتیاج های مشتریان و عوامل بازار باشد. به طور کلی، در دنیای امروز، مشتریان و مصرف نمایندگان توقع دارند، کارکنان یک سازمان یا شرکت، به آن ها گوش فرا دهند و منافع و خواسته های آن ها را دنبال نمایند، نه خواسته رئیس خود.
در واقع در هر سازمانی علاوه بر رئیس داخلی که همان مدیر مجموعه است، روسای خارجی متعددی وجود دارند که مشتریان و مصرف نمایندگان محصولات و خدمات سازمان هستند و ایجاد تعادل بین خواسته ها و انتظارات آن ها امری واجب و حیاتی به تعداد می آید.
منبع: فرارو