تأثیر سینما بر کتاب های عطیه عطارزاده و کشف دنیای عجیب قهرمانانش
به گزارش ناق، عطیه عطارزاده را اهالی سینما در حوزه مستند و اهل قلم در حیطه شاعری و رمان نویسی می شناسند. البته بسیاری او را نقاش و مجسمه سازی توانا می دانند. در این مقاله به معرفی کتاب های چاپ شده او پرداخته ایم.
عطارزاده در سال 1363 در تهران به دنیا آمد و در رشته سینما از انگلستان فارغ التحصیل شد. وی تا به امروز پیروز به ساخت چندین فیلم کوتاه و مستند شده است. عطارزاده در مورد تجربه در مدیوم های متفاوت هنری گفته است، من خودم را نه مستندساز می دانم، نه نقاش و نه نویسنده. بیشتر خودم را در قالب واژه آرتیست می بینم، یعنی همه این ها برایم فرقی نمی نماید، تنها مدیوم هایش است که فرق می نماید و از طرف دیگر هم، همه این ها برای من هم ارز هستند و همه را دوست دارم.
رمان راهنمای مردن با گیاهان دارویی اولین رمان عطارزاده است. البته قبل از چاپ این رمان او پیروز به چاپ مجموعه شعرش با عنوان اسب را در نیمه دیگرت برمان در سال 94 توسط نشر چشمه شد. این کتاب به عنوان برگزیده جایزه شعر خبرنگاران در سال 1395 شد. مجموعه دیگر اشعار او با عنوان زخمی که از زمین به ارث می برید، توسط همین نشر به چاپ رسیده است. او در اولین رمان خود به سراغ روایت از زندگی دختر نابینایی رفته که به همراه مادرش سعی در شناخت دنیا دارد. عطارزاده در یکی از مستندهایی که می ساخت با نابینایان کار می کرد و همین مسأله موجب شد تا به مشاهده بیشتر از قبل دقت کند و البته جرقه ای برای نوشتن این اثر هم بود. شاید به دلیل همین تأثیر سینما و مستند بوده باشد که در جایی عنوان نموده است، نویسندگی را از سینما آموخته ام. من نویسندگی و تکنیک هایم در نوشتن را از سینما گرفتم. من خیلی هوادار حرفه ای بودن به این معنی که کاری را بنویسم که همه چیزش را بدانم، نیستم. آماتوریسم را ترجیح می دهم. فکر می کنم انرژی در کشف است.
عطارزاده در دومین رمان خود با نام من، شماره سه به سراغ یکی از جذاب ترین موضوعات داستان نویسی رفته و آن هم قصه ای است که در یک آسایشگاه روانی اتفاق می افتد. راوی داستان، دچار جنون است به همین دلیل از نحوه توصیف و روایت خاصی برخوردار است که به خوبی خواننده را با ذهن پریشان و دنیای آشفته اش آشنا می نماید.
در مقاله قبلی خود تحت عنوان باهم خوانی کتاب در روزهای کرونایی اشاره کردم که به تازگی گروهی در اینستاگرام باهم خوانی جذابی به راه انداختند و اولین کتابی را که برای خوانش جمعی در نظر گرفته اند همین کتاب عطارزاده یعنی من، شماره سه است. فیدیبو هم برای ترغیب این گروه از دوستان کتاب خوان تخفیف ویژه ای برای این کتاب خاص در نظر گرفته است به همین منظور نگاهی به بیوگرافی و آثار عطیه عطارزاده انداخته ایم. این گروه باهم خوان را می توانید با هشتگ باهمخوانی4 در اینستاگرام بیابید.
جالب است بدانید که تقریبا سه برابر تیراژ چاپی کتاب اشخاص برای خواندن این کتاب در باهم خوانی اسم نوشته اند که حدود یک ششم آن ها نسخه چاپی کتاب را خریده اند. خود نویسنده هم قرار است در اولین با هم خوانی کتاب کنار گروه باشد و به جز تهران شاید حتی در شیراز و اصفهان هم جلساتی برگزار شود. این با هم خوانی ها قرار است ادامه پیدا کند.
- باهم خوانی کتاب؛ فرصتی برای ترویج فرهنگ کتاب خوانی در روزهای کرونایی
راهنمای مردن با گیاهان دارویی
راهنمای مردن با گیاهان دارویی، اولین تجربه رمان نویسی عطیه عطارزاده محسوب می شود که نگارش آن 3 سال به طول انجامید و انتها توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است و توانست پیروزیت های چشم گیری از جمله جایزه بهترین رمان سال جایزه هفت اقلیم را کسب کند.
راهنمای مردن با گیاهان دارویی در 23 پرده (برای فصل بندی کتاب از عنوان پرده استفاده شده است) به روایت زندگی دختر نابینایی می پردازد که به همراه مادرش سعی در فتح دنیا دارد. سبک اثر را می توان سورئال یا فراواقعی نامید. عطارزاده در مصاحبه ای در مورد ایده اولیه این اثر گفته است: تصویر اولیه این قصه را از چند سال قبل از شروع نگارشش در ذهن داشتم. آن تصویر مادری بود که در برج منسوب به شمس در خوی می دیدم اش که دختر نوجوانی هفده، هجده ساله دارد که نابیناست و این زن، بچه را سال هاست محبوس نموده. این تصویری بود که من داشتم. یک نما بود و فکر می کردم که قصه این نما چیست و بعد کم کم فهمیدم موضوع اصلی آن دختر است و مفهوم دیدن و گسترش اش دادم. این جرقه اولیه بود اما در طول زمان خیلی تغییر کرد. اصلا آن برج در داستان امروز حضور ندارد و شخصیت اصلی هم دیگر مادر نیست.
و اما قصه کتاب درباره مادر و دختری است که در خانه ای با حیاط عظیمی در تهران مشغول تهیه داروهای گیاهی اند و از فروش آن ها روزگار می گذرانند. حادثه ای در کودکی دخترک نحوه زندگی او را تغییر داده است. او که با مادرش به تنهایی زندگی می نماید به کتاب ها علاقه مند است. دختر در نقش راوی، گذران زندگی خویش را توضیح می دهد تا وقوع اتفاقی پای دختر را به دنیایی باز می نماید که تا به امروز نمی شناخته است. مواجهه با ناشناخته ها شروع تغییرات عظیمی در زندگی مادر و دختر است.
در بخشی از کتاب می خوانیم:
زخمی که از زمین به ارث می برید
زخمی که از زمین به ارث می برید، عنوان دومین مجموعه ی شعر و سومین کتاب عطارزاده است که توسط نشر چشمه منتشر شده است. او در مورد تجربه سرودن شعر می گوید، شعر تجربه ای شهودی است و شکل گرفتنش برای من به یک احساس و حضور لحظه ای بستگی دارد و حتی ممکن است همواره هم اتفاق نیافتد. مثلا من یک سال است که نتوانستم شعری بگویم. در ساخت شعر قرار نگرفتم. مدت زمان تمرکزی که برای خلق یک شعر احتیاج دارم، کوتاه است.
بعضی از عناوین شعرهای این کتاب به ترتیب به توضیح زیر هستند؛
صدای شکستن کمرِ ابونواس، ببر شدن، دو شیء بی تعریف، بذرهای جاودانه، پیش گویی، دیوانگان، در باب اشیا، باب هزار و سیصد و نود و هفت، نامه به موجودات فضایی، انقلاب آبی مایل به سرمه ای، زنده کردن مردگان، در باب مرز، حجاری، ساتوری، پریدن از ارتفاع کم، جدّ من، یک دقیقه سکوت، تاکسیدرمی در حواشی چشم، فاجعه فقط یک بار روی زمین رخ داد، شمن، عاشقانه
شعر شمن را از این کتاب می خوانیم:
من، شماره سه
دومین رمان عطیه عطارزاده، کتاب من، شماره سه است که این کتاب هم توسط نشر چشمه منتشر شده است. کتاب روایتی از جنون است و اول شخص داستان یک پسر جوان تقریبا 19 ساله که در یک آسایشگاه روانی بستری و از کودکی آن جا عظیم شده است.
قهرمان و راوی داستان به سبب جنونی که به آن دچار است، از نحوه توصیف و روایت خاصی برخوردار است که به خوبی خواننده را با ذهن پریشان و دنیای آشفته اش آشنا می نماید. او به وسیله نقاشی و خطوط، با دیگران ارتباط برقرار می نماید. بنابراین می توان گفت که فضای ذهن قهرمان با فضای آسایشگاه گره خورده و تصویری سورئال به مخاطب عرضه می دارد.
فضای داستان هم در همین آسایشگاه روانی نزدیک تهران شکل می گیرد و به دهه پنجاه شمسی و قبل از انقلاب برمی شود. در این روایت راوی با شخصیت های زیادی سر و کار دارد که هر کدام روایت خاص و منحصر به فرد خود را دارند. نقطه اشتراک این افراد با یکدیگر همان جنون و پریشانی است که سبب شده در این آسایشگاه، دور هم جمع شوند. نگارنده برای جزئیات و ترتیب وقایع اهمیت خاصی قائل است اما به دلیل ارائه نمایشی هر چه بهتر، از یک ذهن خاص و پریشان، جملات را کوتاه و پراکنده نوشته و به این ترتیب، جزئیات افکار راوی داستان به خوبی قابل درک است.
عطارزاده در گفتگویی درباره تفاوت این رمان با رمان قبلی اش گفته است: این دو رمان تفاوت های زیادی دارند زیرا قصه رمان قبلی در یک فضای کاملا زنانه بود و این رمان در یک فضای کاملا مردانه روایت می شود و برای من نیز تجربه بسیار متفاوتی بود. اما فکر می کنم شکل تصویرپردازی و زمان هایی که از واقعیت جدا می شویم و به فرا واقعیت می رویم اما نه به شکل سوررئال در دو رمان شباهت هایی با یکدیگر داشته باشند. این رمان اصلا برگرفته از داستانی واقعی نیست اما به هرحال افراد و یا لوکیشن های حقیقی در آن وجود دارد.
در بخشی از کتاب می خوانیم:
منبع: دیجیکالا مگ