نظم آینده و قدرت سازی مالی
به گزارش ناق، حسین عباسی؛ در حالی که دنیا آبستن تحولات بزرگ گشته و عرصۀ روابط بین الملل تغییرات در سطوح قدرت برتر (هژمونی، Hégémonie) را شاهد است، گذار از نظم دنیا تک قطبی و بازگشت قدرت به زادگاه خود مشرق زمین که حدود پانصد سال به غرب امانت رفته بود به سرانجامی غیر قابل انکار بدل شده است که در آن دیگر هیچ شائبه ای وجود ندارد؛ اما اینکه نظم آینده چگونه نظمی خواهد بود و مبنی و مختصات آن چیست، هنوز موردی اختلافی میان اندیشمندان حوزۀ علوم سیاسی و روابط بین الملل است.
به همین دلیل یکی از موضوعات مورد توجه در داخل نیز راهبرد های خرد و کلان دستگاه دیپلماسی در جهت یابی درست دربارۀ نظم دنیای آینده و جایگاه ایران در آن می باشد.
در طول تاریخ همواره سرزمین ایران فارغ از سیستم سیاسی و رهبران حاکم بر آن به سبب موقعیت جغرافیایی خاص و ویژه، همانند گذرگاه مواصلاتی شرق به غرب و شمال به جنوب بودن و بالعکس اش که از آن با عناوینی، چون چهارراه دنیای و یا شاهراه دنیای یاد شده، و بعد ها به علت منابع سرشار زیرزمینی و یا نزدیکی به این منابع و حوزۀ تمدن سازش و البته پیشقراول بودن در بسیاری از علوم و فنون روز دنیا، همواره مورد توجه و طمع سایرین بوده و حتی گاهی تَلاقی منافع قدرت های بزرگ، ایران را به میدانی وسیع برای منازعات آن ها تبدیل می نموده است.
با گذشت زمان و درهم تنیده شدن ساختار های داخلی و خارجی کشور ها از یک سو و توسعه روابط میان بازیگران (سلولی شدن، شبکه ای شدن)، باید پذیرفت که هر کنش و یا واکنشی در محیط داخلی بی شک اثر و بازتاب های خارجی خواهد داشت و از دگر سو نیز هر آنچه که در فضای بین المللی روی می دهد ولو اینکه در آن نقشی نداشته و یا از نظر بُعد جغرافیایی از آن دور باشیم، شاهد طول موج هایی در داخل و متأثر شدن اموراتمان از آن خواهیم بود.
به همین سبب دنبال کردن تحولات خارجی و شناخت درست و دقیق آن ها و نسبت این امور با سیاست های داخلی و خارجی ما و از همه مهم تر با منافع ملی امری ضروری است تا با هدف گذاری واقع بینانه توأم با عمل گرایی جسورانه گام های لازم را محکم برداشت.
اواسط دورۀ قاجار را می توان شروع عصری تازه در نگاه به سیاست خارجی کشور دانست؛ هر چند نباید از نظر دور داشت که در دورۀ بعضی دیگر از سلسله ها و شاهان نیز به صورت موردی نیم نگاهی به تحولات خارج از مرز ها بوده است. یکی از رنج های همیشگی جامعۀ ایرانی، ناآگاهی و عدم شناخت صحیح حاکمان و سیستم حاکم از تحولات هم عصر خود بوده و هست که سبب دریافت و فهم نادرست از رخداد های محیط داخلی و خارجی شده و بر اساس ادارکی ناصحیح به سوی زنجیره ای از سیاست گذاری ها و واکنش های غلط راهنمایی، و ثمرۀ آن زخم های بزرگ و عمیق بر پیکرۀ کشور و حسرت بر دل مردمان این کهن دیار شده است. م
انند همۀ زخم هایی که در دویست و سیصد سال اخیر بر کشور وارد شده و بسیاری از آن ها تا به امروز نیز التیام نیافته است و همچنان بعضی از آن ها به عنوان چالش های سیاسی، امنیتی، مالی، اجتماعی، فرهنگی و محیط زیستی در سیاست های جاری کشور مطرح می باشند. برای نسل امروز اشتباهات محاسباتی در فهم فضای بین الملل گناهی بزرگ و نابخشودنی است که در همیشۀ تاریخ تقبیح و نکوهش خواهد شد.
مقوله ای که باید بیش از هر زمان مورد تدقیق مقامات و مسئولین مربوطه قرار گیرد این است که اکنون با توجه به تغییر و تحولات در آرایش صفحۀ شطرنج نظام بین الملل، دنیا در بزنگاه ای تاریخی قرار گرفته که با برنامه ریزی های صحیحِ دوراندیشانه و عقلانیت راهبردی می توان جایگاه ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک کشور را ارتقا داده دستاورد های شگرفی را برای کشور به ارمغان آورد و عقب ماندگی های پیشین را تا حدی جبران نمود که مسلماً، این مهم به شرطی حاصل می شود که تغییرات و چینش قدرت را به درستی از قبل پیش بینی و درک کنیم و در روبرو با هر شرایطی (سناریویی) راهکاری داشته تا برای بزرگ شدن همراه با آن آماده باشیم.
نظم حاکم بر فضای بین الملل نظم در بی نظمی با رویکرد سیاست تهاجمی بوده که در جهت توسعۀ هر چه فزون تر قدرت است.
در واقع باید بر این نکته تأکید کرد که ذات فضای بین الملل توسعۀ قدرت تهاجمی می باشد که در راستای تعالی و تبدیل شدن به کانون قدرت منطقه ای، بین المللی و هژمون شدن طی طریق می نماید تا سلطه خود را تحکیم بخشد.
حربه های قدرت از چهار طریق فراوری قدرت، حفظ قدرت، توسعه قدرت و نمایش قدرت به رشد و نمو می رسد که البته هر کدام راهبرد خود را می طلبد و همه در خدمت قدرت سازی و افزایش ابزار سازی های منابع قدرت هستند؛ البته سیاست مهار قدرت یکی از رویکرد های همیشگی بازیگران است.
نوع و زاویه نگاه ما به روابط و فضای بین الملل در اتحاد کنش و واکنش ما در برابر پدیده ها نقش اساسی داشته و دارد. امروز روابط در سطح بین الملل سلسه مراتبی نیست و آنچه محور است قدرت و ملزومات آن می باشد. ملزوماتی که باید در ماهیت و واقعیت قدرت، قاعدۀ قدرت، ادبیات قدرت، سیاست و راهبرد قدرت، گفتمان و تفسیر قدرت، فلسفه و منطق قدرت، نگاه و نگرش قدرت، منظره قدرت، غایت و تعالی قدرت، استمرار و ثبات قدرت، دغدغۀ قدرت، امکانات و قابلیت های قدرت، رابطۀ بین حقانیت و منافع ملی با قدرت و ... پاسخ داده و مهیا شود. اینکه فهم ما از قدرت چیست و دارای چه مولفه هایی است بر رویکرد های ما موثر است.
به همین منظور پیش از سیاست گذاری ها از جانب سیاست گذاران و اجرای آن از جانب کارگزاران ذیربط به ویژه در حوزۀ سیاست خارجی و روابط بین الملل در جهت کلان تصویر داشتن و آینده نگری ضروری است تا شناختی کامل و جامع از شرایط داخلی ایران، نگاه و فهم ایران از دنیا، نگاه بازیگران به ویژه بازیگران اصلی منطقه و دنیا به ایران، جایگاه و نقش ایران در دنیا و ساختار های نظام بین الملل، نسبت های متقابل و روایت های جاری وجود داشته باشد و تا زمانی که ما فهم کامل، درست، پیوسته و همه جانبه ای از امکانات، ظرفیت ها، توانمندی ها، نقاط ضعف و قوت، مسائل و مسائل خودمان در داخل، خارج و شکل بندی ها نداشته باشیم به طور دائم در چرخۀ باطل آزمون و خطا گرفتار خواهیم ماند که در این ره گذر شاید دستآورد هایی نیز کسب نماییم؛ اما بی گمان علاج درمان دردهایمان نخواهد بود.
در حقیقت تا زمانی که دغدغه های خود را به درستی تشخیص نداده و اولویت بندی هایی برای برطرف آن ها نداشته باشیم، نه تنها به حل معضلات نپرداختیم بلکه بستر را برای باز فراوری مصائب و معضلات بیش تر مهیا نموده و به جای اینکه از تحولات و رویداد ها پیشی بگیریم به طور مستمر از یک عقب ماندگی مزمن رنج خواهیم برد.
شاید یکی از اشتباهات فاحش سیاست گذاران در داخل تداوم سیاست گذاری های سیاست محورِ اعصار گذشته به معنای خاص آن باشد؛ سیاستی که دیگر پاسخ گوی دنیا امروز نبوده و ضروری است به جای همکاری و ائتلاف سازی های سیاسی تک بُعدی صرف با بازیگران دنیا، بی درنگ به سوی پیوند سازی های مالی رفت و به جای یارگیری های سیاسی، به جد یارگیری های مالی را در رئوس برنامه های خود قرار داد.
در واقع امروز دیگر راهبرد های کوته بینانه چارۀ مسائل انباشته شدۀ ما نیست؛ بلکه بر عکس بایستی برنامه های توسعه ای بر پایۀ تعاملات گستردۀ مالی و تجاری پیروز را دنبال کرد و راهبرد های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت برای فراوری ثروت داشت. عصر حاضر عصر بلوک های مالی و تجاری است.
منبع: فرارو